جدول جو
جدول جو

معنی کچه بزئن - جستجوی لغت در جدول جو

کچه بزئن
دست زدن و شادمانی کردن، هم زدن، هم زدن آش های نذری که جنبه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پرچانگی کردن، برای تعلیم کسی کوشش فراوان به خرج دادن –
فرهنگ گویش مازندرانی
جفت دادن، آمیزاندن، حجامت کردن، جوانه زدن گیاهان و درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
ناخواسته شاشیدن، از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر
فرهنگ گویش مازندرانی
متصل شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سیلی زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین دادن فتیله ی چراغ، پایین تر زدن نشانه، ردیف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فشار آوردن، زور زدن، کسی را در برابر معذوریت اخلاقی قرار
فرهنگ گویش مازندرانی
سری نترس داشتن، کله شق بودن، متفکر بودن، ایستادن، با کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
دست زدن، کف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زاییدن سگ و گربه
فرهنگ گویش مازندرانی
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشاندن خاک و خل به وسیله ی مرغ و پرنده، هق هق کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
زور زدن پیاپی هنگام شکم روی و زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی
چانه زدناصرار در گرفتن تخفیف در معامله
فرهنگ گویش مازندرانی
تنه زدن به کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
تاول زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به زمین زدن، از شرایط مناسب و موضع مطلوب کسی را ساقط کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
هدایت گوسفند ماده به مکانی مخصوص، برای شیر دادن به بره های
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد کردن ناخود آگاه پا، به اجسام
فرهنگ گویش مازندرانی